سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خیرى را که آتش دوزخ در پى بود خیر نتوان به حساب آورد ، و شرّى را که پس آن بهشت بود ، شرّ نتوان وصف کرد . هر نعمتى جز بهشت خوارست ، و هر بلایى جز آتش دوزخ عافیت به شمار . [نهج البلاغه]

من و او

روزها فکر من اینست و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

از کجا آمده‏ام آمدنم بهر چه بود به کجا می‏روم آخر ننمائی وطنم

مانده‏ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا یا چه بوده است مراد وی از این ساختم

جان که از عالم علویست یقین می‏دانم رخت خود باز برآنم که همانجا فکنم

مرغ باغ ملکوتم نیم ازعالم خاک دو سه روزی قفسی ساخته‏اند از بدنم

ای خوش آنروز که پرواز کنم تا بر دوست به امید سر کویش پر و بالی بزنم

کیست در گوش که او می‏شنود آوازم یا کدامیست سخن می‏کند اندر دهنم

کیست در دیده که از دیده برون می‏نگرد یا چه جانست نگویی که منش پیرهنم

تا به تحقیق مرا منزل وره ننمایی یکدم آرام نگیرم نفسی دم نزنم

می وصلم بچشان تا در زندان ابد از سر عربده مستانه بهم درشکنم

من بخود نامدم اینجا که بخود باز روم آنکه آورد مرا باز برد در وطنم




هیوا ::: چهارشنبه 85/7/19::: ساعت 9:15 صبح

<      1   2   3      
 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 4


بازدید دیروز: 0


کل بازدید :2750
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<